- احداث کردن
- پدید کردن نو آوردن نو آوردن بنوی کردن ساختن و بر پا نمودن
معنی احداث کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ستودن ستودن ستایش کردن تحسین کردن
فرا خواندن، حاضر کردن بحضور آوردن، امر بحاضر شدن دادن
بخشش کردن دهشیدن افضال کردن بخشش کردن
سهیستن
نوآفریدن
زنده کردن
فرا خواندن، خواستن، خواندن، فرا خواستن
نیکی کردن، نیکو داشتن
سوهیدن
به دست آوردن، دارا شدن
سر به نیست کردن
فرنافتن کاری را پیش گرفتن دست بکاری زدن، دلیری کردن
Rekindle
Contrive
разжигать заново
вызывать
чувствовать
изобретать
wieder entfachen
einberufen
erfinden
знову запалювати
викликати
відчувати
вигадувати
ponownie zapalić
wynaleźć