جدول جو
جدول جو

معنی احداث کردن - جستجوی لغت در جدول جو

احداث کردن
پدید کردن نو آوردن نو آوردن بنوی کردن ساختن و بر پا نمودن
تصویری از احداث کردن
تصویر احداث کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از احماد کردن
تصویر احماد کردن
ستودن ستودن ستایش کردن تحسین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احضار کردن
تصویر احضار کردن
فرا خواندن، حاضر کردن بحضور آوردن، امر بحاضر شدن دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احسان کردن
تصویر احسان کردن
بخشش کردن دهشیدن افضال کردن بخشش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احساس کردن
تصویر احساس کردن
سهیستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابداع کردن
تصویر ابداع کردن
نوآفریدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احیاء کردن
تصویر احیاء کردن
زنده کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احضار کردن
تصویر احضار کردن
فرا خواندن، خواستن، خواندن، فرا خواستن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احسان کردن
تصویر احسان کردن
نیکی کردن، نیکو داشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احساس کردن
تصویر احساس کردن
سوهیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احراز کردن
تصویر احراز کردن
به دست آوردن، دارا شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعدام کردن
تصویر اعدام کردن
سر به نیست کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اقدام کردن
تصویر اقدام کردن
فرنافتن کاری را پیش گرفتن دست بکاری زدن، دلیری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احیاء کردن
تصویر احیاء کردن
Rekindle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از احضار کردن
تصویر احضار کردن
Summon
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از احساس کردن
تصویر احساس کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ابداع کردن
تصویر ابداع کردن
Contrive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
разжигать заново
دیکشنری فارسی به روسی
знову запалювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی